چه قدر منتظرم من، خدا کند تو بیایی نشسته پشت درم من، خدا کند تو بیایی
از آن درختِ شکسته، از آن پرندهی خسته هنوز خستهترم من، خدا کند تو بیایی
همیشه در سفری تو، بهار و برگ و بری تو درخت بیثمرم من، خدا کند تو بیایی
غریب ماندهام اینجا، غریب مثل پرستو شکسته بال و پرم من، خدا کند تو بیایی
شب است و ماه تویی تو، نشان راه تویی تو ببین که در به درم من، خدا کند که بیایی
محمدرضا احمدی فر