فتوگرامتری به معنای عملیات اندازه گیری روی عکس میباشد که شامل عکسبرداری از اشیا، اندازه گیری تصاویر اشیا روی عکس ظاهر شده و تبدیل این اندازهها به شکلی قابل استفاده(مثلا نقشههای توپوگرافی) میشود.
در فتوگرامتری متریکی ، اندازه گیریهای کمی مطرح است ، یعنی با استفاده از اندازه گیریهای دقیق نقاط از طریق عکس می توان فواصل حجم، ارتفاع و شکل زمین را تعیین کرد ، که معمولترین کاربردهای این شاخه از فتوگرامتری تهیه نقشه های مسطحاتی و توپوگرافی از روی عکسهاست. (در مورد این عکسها و نحوه و شرایط تهیه آنها بعداً مفصلاً بحث خواهیم کرد)
اما فتوگرامتری تفسیری خود به دو شاخه تفسیر عکس و سنجش از دور تقسیم می شود.
در قسمت تفسیر عکس بیشتر مطالعات کیفی بر روی عکس انجام می گیرد،بعنوان مثال وضعیت پوشش گیاهی یک منطقه و یا میزان جمعیت یک شهر را از طریق عکس مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهند.
در حالیکه سنجش از دور که یک علم جدیدی است ، با استفاده از ماهواره ها و سنجنده های متفاوت نظیر دوربین های چند طیفی و مادون قرمز ، حرارتی ، رادار و … بر روی اطلاعات کمی و کیفی عوارض با دقت بسیار خوبی ، اندازه گیری صورت می گیرد. در حال حاضر با توجه به لزوم استفاده از منابع طبیعی و محیطی و بعبارت دیگر لزوم استفاده از عوارض کمی و کیفی ، این دو شاخه و تفسیر عکس و سنجش از دور با هم ترکیب شده و باعث بوجود آمدن سیستمهایی نظیر GIS و LIS در این علم شده است.
ریشه کلمه Photogrammetry از سه کلمه یونانی فتوس یعنی نور ، گراما یعنی نوشته شده و مترون یعنی اندازه گیری ، گرفته شده است
عکسبرداری هوایی:
عکسبرداری هوایی دارای دو کاربرد است:
1- کارتوگرافها و نقشه کشها، اندازه گیریهای جزئیات را برای تهیه نقشه روی عکس هوایی انجام میدهند.
2- مفسر عکسهای هوایی از آنها برای تعیین شرایط محیطی و کاربری زمین استفاده میکنند.
اگرچه هم نقشه و هم عکسهای هوایی دیدی مثل چشم پرنده، از زمین را نمایش میدهند، ولی با این وجود عکسهای هوایی نقشه نیستند. نقشه ها نمایش افقی سطح زمین بوده و از نظر جهات و هندسه (حداقل در محدوده هایی که یک جسم سه بعدی بصورت دوبعدی دیده میشود) دقیق میباشند. به عبارت دیگر عکسهای هوایی نشانگر میزان بالایی از انحراف شعاعی میباشند. این انحراف، انحراف توپوگرافی بوده و تا زمانی که تصحیحات انجام نگیرد، اندازه گیریها با عکسها دقیق نخواهند بود. با این وجود عکسها ابزاری قوی برای مطالعه پیرامون زمین هستند.
چون بیشتر سیستمهای اطلاعات جغرافیایی میتوانند این انحراف شعاعی را تصحیح کنند، عکسهای هوایی عالیترین منبع اطلاعاتی برای بیشتر پروژه ها می باشند، خصوصاً آنهایی که نیاز به داده های مکانی از یک منطقه در فواصل متناوب، در یک دوره طولانی دارند. همچنین کاربردهای خاص آنها شامل بررسیهای کاربری زمین و تحلیلهای بومی است.
در شرایط موجود، عکسهای هوایی در اکثر رشته های علمی برای پیشبرد عملیات شناسایی و اندازه گیری به کار برده می شوند و در نتیجه پاسخگوی بسیاری از مجهولات بخصوص در زمینه های نظامی می باشد. کاربردهای عکسهای هوایی در پاره ای از رشته ها عبارتند از:
نقشه برداری هوایی و تهیه نقشه، امور کشاورزی و منابع طبیعی، رشته های مختلف زمین شناسی و اکتشاف معادن، حفاظت خاک و آبخیزداری، مطالعات طبقه بندی خاک و خاکشناسی، طراحی پروژه های زهکشی و هیدرولوژی، امور مرتعداری، پیش بینی و برآورد محصولات کشاورزی، تشخیص ضایعات و امراض مهم نباتی، مطالعات محیط زیست و آماربرداری در شکاربانی، تشخیص پاره ای از آلودگیهای شیمیایی و فیزیکی، بررسی مسائل جغرافیایی، بررسی توسعه شهری و شهر سازی، طراحی راهها و شاهراهها و کنترل ترافیک، تشخیص حدود املاک، اقیانوس نگاری، بررسی مد دریاها، تشخیص پاره ای از مسائل جامعه شناسی و باستانشناسی، بررسی مسائل اکولوژیکی، بررسی و کنترل سیلابها، مطالعه یخچالهای طبیعی، تعیین مسیر ماهواره، تهیه مدلهای سه بعدی و ... .
اصول برجسته بینی:
یکی از تفاوتهای عکسهای هوایی با عکسهای معمولی، امکان برجسته بینی یعنی تشخیص بعد سوم از روی آنها و با کمک وسائل برجسته بینی می باشد. معمولاً عکسهای هوایی بطور متوسط دارای 60 درصد پوشش مشترک پشت سر هم و عکسهای هر نوار با نوارهای مجاور دارای پوشش مشترک جانبی 30 درصد می باشد که پوشش اولی امکان برجسته بینی را به یک جفت عکس پشت سر هم می دهد.
برای اینکه بتوان دو تصویر تهیه نمود که قابلیت برجسته بینی داشته باشند، باید چهار شرط اصلی زیر در مورد آنها صدق کند:
الف) هر دو تصویر مورد برجسته بینی، یک منطقه را بپوشاند.
ب) مقیاس هر دو تصویر تقریباً با هم مساوی باشد.
ج) محورهای دوربین عکسبرداری در هر دو تصویر در یک صفحه قرار گیرند.
د) فاصله بین دو ایستگاه عکسبرداری، با مقایسه با فاصله دوربین تا تصویر، متناسب باشد.
دید کاذب (Pseudoscopic view) حالتی است که انسان در موقع مشاهده دو تصویر، کلیه عوارض برجسته را فرورفته و برعکس فرورفتگیها را برجسته می بیند. علت این پدیده عبارتست از:
الف) چنانچه جای تصویر سمت راست و چپ با هم عوض شده با
شند.
ب) اگر مسیر تابش نور در موقع دید با جهت نور هنگام عکاسی مطابقت نداشته باشد و یا به عبارت دیگر، سایه ها مخالف جهت تفسیر کننده قرار گیرند.
سیستمهای برجسته بینی:
1- آناگلیف (Anagliph):
در این سیستم، دو عکس از یک منظره با دو رنگ مکمل که معمولاً قرمز و آبی هستند، بر روی هم چاپ و یا روی صفحه ای تصویر می شوند. سپس با نگرش از درون دو فیلتر به همان رنگها که ممکن است مانند عینک به چشم بزنند، دو تصویر از هم جدا شده و با هر چشم یک تصویر مستقل به مغز منتقل و از آنجا، با توجه به اصول برجسته بینی، تصویر سه بعدی مشاهده می شود. از مشکلات این روش پایین بودن کیفیت و روشنی تصویر می باشد.
2- وکتوگراف (Vectograph):
در این سیستم از نور پلاریزه استفاده می شود. این روش نیز مشابه روش فوق است با این تفاوت که تفکیک دو تصویر بوسیله عمل پلاریزه انجام می شود. یکی از تصاویر با 45 درجه زاویه نسبت به افق پلاریزه می شود و فقط می تواند با عدسی مشاهده گردد که دارای نور پلاریزه 45 درجه ای ولی برعکس باشد و دیگری دارای زاویه 90 درجه نسبت به اولی است که می تواند از درون عدسی برعکس عدسی اول دیده شود. لذا با ایجاد دو تصویر جداگانه از یک صحنه و استفاده از این روش در مرکز بینایی، باعث عمق سه بعدی می گردد. این سیستم در مسائل مربوط به تهیه نقشه جایی نداشته و فقط آسانی مشاهده آن بوسیله هر فردی، از مزایای این روش می باشد.
3- تری ویژن (Trivision):
این عکسها بدون کمک هر وسیله ای می توانند بصورت برجسته دیده شوند. جدایی تصویر بصورت مکانیکی و استفاده از کاغذهای مخصوص که روی آنها را سطح نازک و موجداری پوشانیده، انجام میگردد. این تصاویر را معمولاً از فواصل کم و با دوربینهایی با زاویه خیلی باز و فیلم مخصوص می گیرند. این سیستم در تهیه نقشه مصرفی ندارد و فقط به لحاظ تبلیغاتی یا تهیه مناظر زیبا برای دکور بکار می رود.
4- سیستم هولوگرافی (Holographic System):
در این نوع بازسازی مدلهای برجسته، از اشعه لیزر استفاده می گردد و مشاهده تصویر سه بعدی نیز به سادگی انجام می شود.