خدمات فنی و مهندسی و آموزشی

آموزش،انتقال تجربیات،تبادل نظرات و فایل های آموزشی

خدمات فنی و مهندسی و آموزشی

آموزش،انتقال تجربیات،تبادل نظرات و فایل های آموزشی

در این وبلاگ هدف آموزش ، انتقال تجربیات ، تبادل نظرات و فایل های آموزشی بین مهندسین محترم جهت اعتلای جامعه مهندسین محترم میباشد .
بنده در آدرس زیر حضوراً در خدمت دوستان میباشم .

آدرس دفتر فنی و مهندسی نوین طرح
تبریز - خیابان امام خمینی - جنب پارکینگ طبقاتی تربیت - بازار بزرگ تربیت - طبقه زیرزمین - پلاک 7/2
تلفن : 04135565996 - 09363290410
تلگرام NovinTarh2015@
سروش ali.rahimi.97@
اینستاگرام NovinTarh2015@

۱۷ مطلب با موضوع «اشعار و جملات زیبا» ثبت شده است

۲۳
آذر

اﻫﻞ ﺩﻟﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﺤﻮﻟﺖ ﻣﻬﻤﻪ.
ﺍﻫﻞ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻫﻞ ﻭ ﺑﺠﺎ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﻬﻤﻪ.
ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻨﻄﻖ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﻬﻤﻪ .
ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻋﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .
ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺣﯿﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺭﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

  • علیرضا رحیمی
۰۹
آذر

برای تسلط بر یک ملت اقلیتی خائن و اکثریتی نادان لازم است

وینستون چرچیل

  • علیرضا رحیمی
۰۷
آذر

ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ..

  • علیرضا رحیمی
۰۴
آذر

ﺍﺳﺘﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ، ﻟﻴﻮﺍﻧﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ. آﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ تا ﻫﻤﻪ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻭﺯﻥ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻴﻢ...
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺯﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻭﺯﻧﺶﭼﻘﺪﺭﺍﺳﺖ. اﻣﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺭﺍ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻡ، ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪاﻓﺘﺎﺩ؟

  • علیرضا رحیمی
۳۰
آبان

خانم معلم پس از یکی دو بار آموزش درس ، از شاگردانش پرسید : چه کسی متوجه نشده است ؟
سه نفر از شاگردان دستشان را بالا بردند . معلم گفت : بیایید جلوی تخته و چوب تنبیه خود را از  کیفش بیرون درآورد .

  • علیرضا رحیمی
۳۰
آبان

من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛
کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.

  • علیرضا رحیمی
۲۷
آبان

پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب!!
لبخند روی لبان مادر خشکید!

  • علیرضا رحیمی
۲۶
آبان

خدایا...
قصه وکالت را زیاد شنیده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه ...
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است

  • علیرضا رحیمی
۲۱
آبان

استاد ﺑﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭ به روی ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﺱ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ، ﯾﮏ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ پُر ﮐﺮﺩﻥِ ﺁﻥ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﻮﭖ ﮔﻠﻒ ﮐﺮﺩ....
وقتی توپ ها را درونِ شیشه جا داد، ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ:
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻇﺮﻑ پُر ﺍﺳﺖ؟
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ با اندکی تعجب گفتند: بله!
ﺳﭙﺲ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﻇﺮﻓﯽ ﺍﺯ ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁن ها ﺭا در ﺩﺍﺧﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﺭا ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ...
ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﻦِ ﻣﻨﺎﻃﻖِ ﺑﺎﺯِ ﺑﯿﻦِ ﺗﻮﭖ ﻫﺎﯼ ﮔﻠﻒ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.

  • علیرضا رحیمی
۲۰
آبان

یک مطلبی را جایی به نقل از یک قاضی قدیمی خوندم که جالب بود :        
در سال 1350  هنگامی که با درجه سرهنگی در ارتش خدمت می کردم، آزمونی در ارتش برگزار گردید تا افراد برگزیده در رشته حقوق، عهده دار پست های مهم قضائی در دادگاه های نظامی ارتش گردند.
در این آزمون، من و 25 نفر دیگر، رتبه های بالای آزمون را کسب نموده و به دانشگاه حقوق قضائی راه یافتیم.
دوره تحصیلی یک ساله بود و همه، با جدیت دروس را می خواندیم.
یک هفته مانده به پایان دوره، روزی از درب دژبانی در حال رفتن به سر کلاس بودم که ناگهان دیدم دو نفر دژبان با یک نفر لباس شخصی منتظر من هستند و به محض ورود من، فرد لباس شخصی که با ارائه مدرک شناسائی، خود را از پرسنل سازمان امنیت معرفی می کرد مرا البته با احترام، دستگیر و با خود به نقطه نامعلومی برده و به داخل سلول انفرادی انداختند.

  • علیرضا رحیمی