خدمات فنی و مهندسی و آموزشی

آموزش،انتقال تجربیات،تبادل نظرات و فایل های آموزشی

خدمات فنی و مهندسی و آموزشی

آموزش،انتقال تجربیات،تبادل نظرات و فایل های آموزشی

در این وبلاگ هدف آموزش ، انتقال تجربیات ، تبادل نظرات و فایل های آموزشی بین مهندسین محترم جهت اعتلای جامعه مهندسین محترم میباشد .
بنده در آدرس زیر حضوراً در خدمت دوستان میباشم .

آدرس دفتر فنی و مهندسی نوین طرح
تبریز - خیابان امام خمینی - جنب پارکینگ طبقاتی تربیت - بازار بزرگ تربیت - طبقه زیرزمین - پلاک 7/2
تلفن : 04135565996 - 09363290410
تلگرام NovinTarh2015@
سروش ali.rahimi.97@
اینستاگرام NovinTarh2015@

۱۷ مطلب با موضوع «اشعار و جملات زیبا» ثبت شده است

۱۷
آبان

وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد

شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
از عطش بی خوابی اصغر عذابم میدهد

  • علیرضا رحیمی
۱۶
آبان

شعری زیبا از صابر خراسانی

یادتان هست همه عین برادر بودند؟

تاجر و کارگر انگار برابر بودند…


یادتان هست چه شوری همه جا برپا بود؟

عجم و ترک و لر و کرد و عرب آنجابود…؟

  • علیرضا رحیمی
۱۵
آبان

یکی نزد حکیمی آمد و گفت:

خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده

  • علیرضا رحیمی
۱۴
آبان

میگویند در یک مجلسی از ژولیده نیشابوری پرسیدند: میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه " دل " درآن باشد و هر کدام معنای مختلفی داشته باشد.
و او رباعی زیر را در همان مجلس سرود.

  • علیرضا رحیمی
۱۴
آبان

🚕 راننده خط، بی‌توجه به صف مسافران که در زیر باران منتظر ماشین بودند، کنار خیابون داد می‌زد:
 «دربـــــــــــــــــست...»
👀 نگاه معنی‌دار و اعتراض‌های گاه و بی‌گاه مسافران،
هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو.
👪 به‌خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه، ماشین رو با کرایه ۶۰۰۰ تومن دربست گرفتیم، که برای هر مسافر نفری ۱۵۰۰ تومن می‌افتاد، درحالی که کرایه خط فقط ۵۵۰ تومن بود.

  • علیرضا رحیمی
۱۴
آبان

یک مشت خاک را در یک لیوان اب بریز, چند لحظه صبر کن... ایا می توانی اب را بنوشی ؟!
یک مشت خاک را درون چشمه بریز, چند لحظه صبر کن...حالا می توانی یک لیوان از اب گوارای چشمه بنوشی..
درد و رنج های دنیا هم همین طور است, مشتی خاک...این بستگی به تو دارد که لیوان اب باشی یا چشمه...
برای دقایقی چشمانتان را ببندید و چشمه بودن را احساس کنید, چشمه از خودش می جوشد و هر لحظه نو به نو می شود...زلال و پاک...
چشمه بودن خوب است, چشمه باش

  • علیرضا رحیمی
۱۳
آبان

خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار  من نیز در لانه تو مأوا گزینم و همخانه تو باشم مار تقاضای خارپشت را پذیرفت  و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد!
چون لانه مار تنگ بود خارهای تیز خارپشت هردم به بدن نرم مار فرو می رفت  و وی را مجروح می ساخت اما مار از سر نجابت دم بر نمی آورد
سرانجام مارگفت :
نگاه کن ببین چگونه مجروح وخونین شده ام میتوانی لانه من را ترک کنی؟

  • علیرضا رحیمی